پژوهشگران و کاشفان رمز و رازهای خواب انسانی ، اکنون ، فعل و انفعال مغز را از روی سطح مغز انسان در خواب ، ضبط می کنند. پژوهشگران به لطف هدست های تازه ثبت حرکت الکترون ها در مغز ، می توانند شاهد فعل و انفعال در مغز انسان در خواب بشوند. پژوهش در ناحیه ای از مغز که به هنگام خواب و خواب دیدن ، فعال است ، هدف این پژوهشگران است. ناحیه ای که تصویر سازی ها و خلق رویاها ، در آن شکل می گیرد.
پژوهشگران ، به لطف علم عصب شناسی ، به درمان اختلال در خواب درکل ، و در رویاهایمان در خواب به ویژه ، می پردازند. آیا روانکاوی ، پیشگویی ها و فالگیرها ، ما را به پدید آوردن خواب هایی می کشانند ، که ره آورد آن ، آرامش و فرار از کابوس ها در خواب باشد ؟ پژوهشگرانی که در فکر خواب شبانه آدم ها و خواندن رویای آن ها در خواب اند ، می گویند ، به لطف میکروالکترودها ، فعالیت و حرکت های نورون های انسان در مغز را ثبت می کنند. هدف آن ها ، خواندن آینده بشر است و البته برتر از آن ، دور کردن کابوس ها و احساس های منفی آدم ها در خواب است.
صاحب این اسلحه دوست داشت ، موزه آن را حفظ کند ، اما پس از یک سال و نیم بحث و جدل ، این خواسته ، ممکن نشد. به نظر می آید ، اسلحه شلیک شده است ، کسی نمی تواند مانع آن شود. کارشناسان معتقدند ، اسلحه ون گوگ ، پس از حراج ، قیمتی عجیب خواهد یافت. با حسی غریب که آدمی، وقتی آن را به دست می گیرد، به آن پی می برد.
لوموندو ، روزنامه فرانسوی می نویسد : اسلحه که ونسان ون گوگ ، نقاش پرآوازه فرانسوی ، با آن دست به انتحار زد ، یا او را با آن کشتند در دروئوی به حراج در می آید. قتلی که در سی و هفت سالگی نقاش رخ داد. برای کارهای نامعمول ونسان ون گوگ ، پاسخی نیست. موزه آمستردام سه سال پیش با عنوان ، بر لبه جنون : بیماری ون گوگ ، همایشی برای این پاسخ بر پا کرد، که همچنان ، بی پاسخ ماند.اکنون سلاح جنایت ، در بازار حراج ، چکش می خورد. به قیمت تخمینی چهل هزار تا شصت هزار یورو.
پژوهشگران می گویند: بیماری پارکینسون- سفت شدن عضلات و رعشه- را می توان پیش هنگام شناسایی و مداوا کرد. تصویرهایی از مغز انسان می تواند، خبر از در خطر بودن او در ابتلای به پارکینسون بدهد. برخی تغییرات در مغز ، سال ها ، پیش از بروز بیماری پارکینسون ، می تواند نشانگر این بیماری در سال های بعد باشد. در مثل، در انگلیس، یکصد و چهل و پنج هزار تن ، دارای نشانه های پنهان از پارکینسون هستند.نشانه هایی که می تواند بیمار را در سال های بعد با رعشه و اختلال در حرکت ها رو در رو کند.
اولین و آخرین ترانه ای که سرودم سال 46-45 بود. دانشجوی سال دوم ادبیات و زبان انگلیسی بودم که ، برای دوست هم مدرسه ای ام در دبستان فرهنگ آبادان ، که حالا ، ستاره جوان موسیقی پاپ در تهران شده بود و در رستوران های برتر از رستوران های گروه بلک کتس و فرهاد ، می خواند آن را ساختم: ادموند ؛ که امروز هم در سال های هفتاد زندگی ستاره موسیقی پاپ آشوری است. درغربت البته. آن سال ها ادموند گاه با «نارملا» ، پاپ خوان دیگر آشوری ، می خواند.که امروز اگر بود، در سال های پایانی هشتاد زندگی بود. «نارملا» از رادیو رضاییه آن هنگام، درخشیده و به تهران آمده بود و ادموند ، از آبادان که او هم آن جا درخشیده بود. و حالا آوازهای پاپ خوان های آن روز را در رستوران ها خوش می خواندند.
این نخستین ترانه اختصاصی خود ادموند بود ، که گمانم«پرویز مقصدی» آهنگ اش را ساخته بود و جای ترانه سراهای قدر می خواستند ، یک ترانه سرای جوان ، با نگاهی تازه آن را بسراید. آن چه را از آن ترانه یاد دارم ، مطلعی بود ، که تکرار می شد و تکرار آن به دل می نشست و دهان به دهان می گشت: الهی روزی ، تو هم بسوزی.... در آتش جدایی ... . ترانه را صفحه پرکنی «بتهوون» به روی صفحه 45 دور ، به بازار داد.به بازار موسیقی پاپ آمد و برای صدایی جوان چون ادموند، فروش خوبی هم داشت.آن هنگام دوران تکتازی ویگن و منوچهر سخایی بود ، تا که «آرتوش» بیاید.
من باید شعر را به موسسه بتهوون واگذار کنم ، اگر چه آن را هدیه به دوست دبستانی ام کرده بودم. موسسه بتهوون، در چهارراه پهلوی آن هنگام و ولی عصر امروز بود. امضا دادم و در کمال حیرت و ناباوری ام ، دویست تومان ، گرفتم. برای دانشجوی یک لاقبای ، آن هنگام پول خوبی بود. یک شام در همان رستوران رنگین کمان که ادموند می خواست بخواند ، بیست و پنج تومان بود. «ادموند»، در هیاهوی بازار غوغاسالار موسیقی پاپ آن هنگام ، نتوانست ، سری در میان سرها درآورد ، اما در موسیقی آشوری ماند و ستاره شد.موسیقی پاپ ایرانی، قربانی های بسیار داشت و از صداهای ماندنی آن هنگام تا به امروز ، «اوی» بود. با صدایی بسیار پرشباهت به صدای ویگن که صدای خودش بود، نه که تقلید کند.
او هم در هیابانگ آن هنگام موسیقی پاپ ایرانی ، از پا درآمد ، اما از آن هنگام ، در موسیقی آشوری ، تا به امروز سلطان پاپ ماند. «اوی» با موسیقی حیرت انگیز با تنظیم جوانی که ترومپت نواز بود «کلیچ» نام ، اثری ماندگار خواند. هنگامی که «محمد صالح علا» ، نوار ربع اینچی آن را بر دستگاه «ریل» امپکس شنید ، گریست و ترانه ای ماندگار برای آن به رایگان سرود ، که آشوری و فارسی آن هنوز از ترانه های جاودانی است: باران می بارد، برگ ها ، فرو می افتند.. . هنوز زمزمه می شود. ترانه ای برای رقص سنتی «جانیمان» آشوری. اوی ، راهی غربت شد و همان جا ماند.
شاید تلخ ترین حادثه ، در میان چرخ های بی رحم موسیقی پاپ ایرانی ، در دهه چهل ، حکایت «آلبرت خوشابه»است. جوانی با صدای غریب. که پس از آواز خوانی ویگن ، در هتل بوعلی در زادگاهش همدان ، جای او را گرفت. برادران او ، همه کامیون دار بودند و او تحصیلکرده ،که در وادی موسیقی پا گذاشته بود. به او گفته بودند برای سر در آوردن در کنار غول های پاپ آن هنگام ، باید هزینه کند. کلان هم هزینه کند. به سراغ نامداران موسیقی و ترانه سرا برود و کار از آن ها بخرد. برادران یک کامیون شان را فروختند و برای او هزینه کردند. هر که را می شناختند ، سفارش دادند. یازده ترانه خواند و همه در رادیو ایران آن هنگام مجوز پخش گرفتند.
بهترین یاران «آلبرت خوشابه»، که با نام «آلبرت» خواند، سورن و سارگن و پیترسون یا پتکا آهنگ سازان و نوازندگان بی همتای با نجو و ماندولین و آکاردئون بودند ، که هنوز موسیقی بی کلام آن ها ، از رادیوهای ما ، پخش می شود.
پول یک کامیون به باد رفت و «آلبرت» نتوانست در موسیقی پاپ ایرانی در برابر غول های آن هنگام دوام بیاورد. دنیای موسیقی را رها کرد و به غربت رفت و هرگز نخواند. نام های بسیار دیگری بودند ، که در دنیای موسیقی پاپ دهه چهل و پنجاه ، تاب نیاوردند و با همه تلاش ها و ارزش ها ، نماندند.موسیقی ، به ویژه پاپ ، درآن سال ها ماشین درهم شکننده بی رحمی بود ، که بازی خودش را داشت.و این حکایتی بود که بر آشوریان رفت.
ارامنه ، بختی خوش تر داشتند و آن ، حضور ویگن ، سلطان پاپ بود. و آرتوش که در اوج از عرصه موسیقی کناره گرفت. و حالا چه بر سر پاپ خوان های ایرانی دیگر آمد ، حکایت مثنوی هفتاد من است. چه ستاره ها ، که ندرخشیده ، خاموش شدند با بده-بستان ها آن هنگام خاموش شان کرد.
این موسیقی پاپ بی ترحم...
به سبب آغاز مرحله نخست طرحی که معامله قرن، نام گرفته و از سوی آمریکا ، به عنوان طرح صلح خاورمیانه ، آمده است ، انجمن آشوریان تهران از سوی جامعه آشوریان ، بیانیه ای انتشار داد. بیانیه به این شرح است.
انجمن آشوریان تهران
فریب قرن
آغازی یاس انگیز برای معامله ای فریبنده ، با نام معامله قرن ، برای فلسطینیان و رژیم اشغالگر ، رقم خورد. آمریکایی ها و اعراب ، بر پیشنهادهای اقتصادی ناواقعی و خیالی ، بی آن که احزاب سیاسی را راه بدهند ، در همایشی به بحث نشستند.
طرح پیشنهادی دولت آمریکا برای صلح خاورمیانه ، بیش از آن که امید ساز باشد ، هراس انگیز است. طرحی که می گوید ، فلسطینیان و اسرائیلیان ، در چهارچوبی بی اثر در گذشته های دور ، اسیرند.
طرح صلح آن ها ، گونه ای لجاجت و سرسختی با سدی به نام کرانه غربی و غزه است. عرصه ای با ترفندهای تجاری و گردشگری. آمریکا ، مدعی است می خواهد منطقه را از قربانی درگیری های گذشته بودن ، به نمونه ای پیش تاخته ، از تجارت بدل کند.
وعده ای که ترامپ ، بیش از راه یافتن به کاخ سفید ، از آن به عنوان کامل ترین پیمان میان فلسطینیان و اسرائیلیان گفت. و اکنون ، آن را «معامله قرن» می خواند. در این طرح ، بازنشانی از راه کارهای سیاسی در حل دشواری هایی چون مرزها ، پناهندگان ، موضوع بیت المقدس و برتر از همه ، کشور فلسطین ، نیست. نشانه هایی از این طرح را مشاور عالی ترامپ ، رونمایی کرد. اما می گویند ، طرح در قفسه ها خواهد ماند. تا دور دوم ریاست جمهوری ترامپ آغاز شود. این ، یعنی که بار دیگر آمریکا ، سرنوشته تلخ هفتاد ساله فلسطینیان را به آینده ای نامعلوم می کشاند.
طرح ناکام دیگری ، در کنار ده ها طرح بر روی میز رفته. بی تردید «معامله قرن» فریبی دیگر ، بیش نیست.
جامعه جهانی آشوری ، که چون ملت های ستمدیده دیگر همچون فلسطیینان ، همواره قربانی طرح های مستبدانه جهان استعمارگر بوده است و آخرین آن ها پیمان داعش با گروه های ویرانگر دیگر چون طالبان ، علیه مسلمانان و مسیحیان بود. توطئه و فریب بزرگ قرن ، با عنوان پر طمطراق «معامله قرن» محکوم می کند. معامله ای که حاصلی جز ویرانسازی و ویرانگری و همچنان آوارگی و دربه دری برای ملت مظلوم فلسطین نخواهد داشت.
خبرگزاری ایسنا : https://www.isna.ir/news/98040502980/
خبرگزاری فارس : https://www.farsnews.com/news/13980405000903/
گیاهان گوشتخوار در یک مرداب در کانادا ، برای نخستین بار بر روی عکس شکار شدند.گیاهانی که از مارمولک ها ، تغذیه می کنند. پیش تر تصور می شد که گیاهان گوشتخوار ، فقط حشرات را می خورند ، حشراتی که در دام برگ های درشت این گیاهان می افتند. هنگامی که پژوهشگران ، موش و قورباغه را افتاده در دام این برگ ها دیدند ، تصور می کردند ، این یک حادثه است. پژوهشگران دانشگاه «گوالف» دریافتند ، که این گیاهان ، از مارمولک های کوچک تغذیه می کنند.
پژوهشگران در مردابی در انتاریو، آن چنان که در نشریه «اکولوجی» آمده ، پی بردند ، مارمولک هایی که به دنبال حشرات بودند ، به دام این گیاهان گوشتخوار می افتند. گیاهانی که در این مرداب ، زندگی می کنند ، جدا از طعمه گیاهان گوشتخوار بودن ، از گرما و عفونت ، از پا در می آیند. گیاهان گوشتخوار ، از قرن هجدهم شناخته شده اند . آن ها بالغ بر ششصد گونه ، درجهان اند.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد، در جهان و در انگلیس به ویژه نزدیک به فقط 9 درصد از آدم ها ، فیبر مورد نیاز بدن خود را که دست کم باید 25 تا 29 گرم باشد ، تامین می کنند. بهداشت جهانی فهرستی از مواد غذایی ، حاوی فیبر را ارائه داده است. حبوب و غلات ، از غنی ترین اند. همچنین است موز. در یک موز متوسط ، سه گرم فیبر وجود دارد. یک سیب کوچک به وزن هشتاد گرم ، دو تا سه گرم حاوی فیبر است.
از دیگر مواد غذایی ، توصیه بهداشت جهانی ، حاوی فیبر، مورد نیاز بدن انسان ، نان است و سیب زمینی پخته با 2 گرم فیبر. پاستا، سپاگتی، حای هشت گرم فیبر است.نخود، لوبیا، باقلا، دارای شش تا هشت گرم فیبر در یکصد و پنجاه گرم ازآن اند. پژوهشگران می گویند : کاهش فیبر در بدن ، سبب ایجاد بیماری های قلبی می شود.
پژوهش های تازه ، نشان می دهد : پدر شدن سبب افزایش هورمون اوکسی توسین می شود. عاملی برای تمرکز بر فعالیت های اجتماعی. همچنین پدر شدن سبب کاهش هورمون تستوسترون ، هورمون عامل پرخاشگری می شود. بررسی فعالیت مغز بر 160 تن که با نخستین فرزند پدر شده اند ، نشان از افزایش و کاهش این هورمون ها داشته اند. پیش تر پژوهشگران شاهد این فعل و انفعال ، در موش ها هم بوده اند.
یکی از مهمترین آداب اجتماعی آشوریان ایران، چنین بوده که هرگاه جمعیت آنان در شهری روی به فزونی نهاده است، آنان به تاسیس انجمنهای ملی و فرهنگی و اجتماعی مبادرت نموده اند. به همین جهت بود که در سال 1898، پس از مهاجرت عده ی کثیری از جوانان آشوری-کلدانی ساکن سلماس به تهران و استخدام در وزارتخانه ها و ادارات دولتی، بنیان اولیه ی انجمن آشوریان تهران گذارده شد.